وقتی که 15 سالم بود ، شدیدا پسر شر و شیطونی بودم به طوری که همه از دستم در عذاب بودن . یادمه همون سالا بود که خونمون رو عوض کردیم و وارد یه محله جدید شدیم . تو همسایگی اون خونه جدید روبروی خونه ی ما یه اقای تنها زندگی میکرد که شدیدا ترسناک بود . کم مو ، خمیده و لباسای شدیدا کهنه . هر روز صبح ساعت 6 صبح که من میرفتم مدرسه میدیدمش که پشت پنجره نشسته و داره با یه حالت بی روح به ادما نگاه میکنه و وقتی ساعت 2 برمیگشتم میدیدم نیست . یه بار وقتی میخواستم اشغالارو بیرون بزارم دیدمش ساعت 9 شب که پشت پنجرس و داشت با اون چشمای بیروحش بهم نگاه میکرد . خیلی کنجکاو بودم ببینم چشه . کیه . چرا اینطوریه . تا اینکه این موضوع رو با یکی از دوستام درمیون گذاشتم . 

 

دوستم گفت باید وارد خونش بشیم . باهاش موافق بودم . نمیتونسم جلوی فضولیمو بگیرم . تصمیم گرفتیم یه شب وارد خونش بشیم و ازاونجایی که دوستم بلد بود چطوری درای قفلو باز کنیم دیگه هیچ چیزی جلومونو نمیتونست بگیره . ساعت 10 شب از خونه بیرون امدیم و رفتیم روبروی خونه ی اون مرد ترسناک . پشت درخت کمین کردیم . پشت پنجره بود . داشت به خیابون نگاه میکرد . اروم اروم قدم برداشتیم طوری که مارو نبینه به در خونش رسیدیم . رفیقم سریع دست به کار شد . در رو که اروم باز کردیم وارد خونه شدیم ناگهان صدای شلیک گلوله شنیدیم . از طبقه ی بالای خونه . اروم اروم به طبقه بالا جایی که اون مرد همیشه از اون بالا همه چیو نگاه میکنه رسیدیم . دیدیم مغزش پاشیده به پنجره و یک تفنگ و ضبط صوت دستشه . 

 

صحنه ی خیلی بدی بود . دوستم گریه کرد و سریع از خونه بیرون رفت اما من رفتم ضبط صوت رو برداشتم و پلی کردم . به نظر صدای خود مرده بود . گفته بود : 

نمیدونم چرا ادما نمیفهمن که من میخوام تنها باشم . چرا درک نمیکنن که من دوست ندارم با کسی حرف بزنم یا کسی بیاد تو خونم . نگاشون کن . چطوری میخوان به حریم من کنن . چطوری میخوان تنهاییمو ازم بگیرن . لعنت بهشون .

 

؜ پلیس که وارد ماجرا شد کلی کاست ضبط شده از صدای مرد پیدا کردن که تو همشون از نفرتش از ادما حرف زده بود . از اینکه چه قدر تنهایی رو دوست داره . تو یکی از نواراش از مرگ همسرش حرف میزد . به نظر میرسید از اون سال به بعد دیگه هیچوقت هیچکس وارد خونش نشده و همیشه تنها بوده .


مجله ترس و دلهره خونه ,اون ,  ,رو ,اروم ,یه ,وارد خونش ,که من ,    ,یکی از ,نگاه میکردمنبع

داستان ترسناک واقعی شماره 6

داستان واقعی ترسناک شماره 5

داستان ترسناک واقعی شماره 4

رمان ترسناک،هیجانی و شیطانی«آیریس» قسمت 12

رمان ترسناک،هیجانی و شیطانی «آیریس» قسمت 11

داستان ترسناک واقعی شماره 2

داستان ترسناک واقعی شماره یک

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

توربین دندانپزشکی خرید آنلاین ترازو دیجیتال پساپس بهترین سایت دانلودستان حق جو،حقوق ملکی،قرارداد،ثبت شرکت،خانواده قیمت برش لیزر استیل بازسازی منزل تو بهترین خرید رو از ما داشته باش Oscarfr9 Posto